لعنت به این زندگی .... وقتی که گریه کردیم گفتن بچه است. وقتی که خندیدیم گفتن دیوونه است. وقتی که جدی بودیم گفتن مغروره. وقتی که شوخی کردیم گفتن سنگین باش. وقتی که حرف زدیم گفتن پر حرفه. وقتی که ساکت شدیم گفتن عاشقه. حالا ام که عاشقیم می گن گناهه
آنکه میخواهد روزی پریدن آموزد، نخست میباید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند
دوسِت داشتم ولی هرگز نگفتم نگفتــم تـا ز چشــــم تـو نیفتـم نگفـتـم تــا نــدونی عاشـــقم مــن نـدونی بعــدِ تــو از پـا می افتـم خیــال کـردم اگـــه روزی بـــدونی می ری شعر جدایی رو می خـونی می ری تنها میشم با بغض و گـریه تــوی شهــــر و دیـــار بی نشــونی
به خاطر می آورم نوایه آن پیانو را چه نوایه دلپذیرو غریبی بود چه احساس یگانه و چه اشفتگی عاطفی به یاد می اورم پیشتر ها می گفتی شبان را دوست می داری پس هماکنون نیز دوباره عاشقم باش روزهایه بارانی هیچگاه به هوس های شورانگیز ما بدرود نمی گویند انگاه که با هم هستیم میبینم که روز های بارانی در چشمان تو جان می گیرند پس به من بگو اری به من بگو که کدامین راه را دنبال کنم؟ چهره ی تو را در تلولو نور افتاب تصور می کنم ومنظره ی اسمان ابی را که همواره حواسم را اشفته می سازد
۲-3=1 قلب که برای تو میتپه 1+1=2 چشم که همیشه منتظرتن 3+4=7 روز هفته که دلم واست تنگ میشه. بازم تو میگی کمه؟؟؟؟
بزرگترین آرزوم اینه کوچکترین آرزوت باشم
این وزن آواز من است اگر مرا بسیار دوست بداری شاید حس تو صادقانه نباشد
این وزن آواز من است اگر مرا بسیار دوست بداری شاید حس تو صادقانه نباشد
من تو را چون عشق در سر کرده ام
من تو را چون شعر از بر کرده ام
من گل یاد تو را همچون خزان
در خیال خویش پر پر کرده ام
بی وفایی کردی و عاقل شدی !
من به عشق شومت عادت کرده ام
عشق ورزیدن به تو درد است درد!
من ز درد خویش هجرت کرده ام
کمتر دوستم بدار تا عشقت ناگهان به پایان نرسد
من به کم هم قانعم و اگر عشق تو اندک، اما صادقانه باشد من راضی ام
دوستی پایدار، از هر چیزی بالاتر است
مرا کم دوست داشته باش اما همیشه دوست داشته باش
این وزن آواز من است بگو تا زمانی که زنده ای،
دوستم داری!
و من تمام عشق خود را به تو پیشکش می کنم
بچه که بودم دستانم را از دستان نگرانی که مراقبم بود رها می کردم و آرزویم بود که تنها یک بار هم که شده تنها از خیابان رد شوم حالا که دیگر نمی شود بچه بود و فقط می شود عاشق بود از سر بچگی هرچه وسط خیابان زندگی سر به هوا می دوم هیچ کس حاضر نمی شود دستم را بگیرد و برای لحظه ای حتی مراقبم باشد
بعضی عشقها مثل حضرت نوح اند. فقط از ترس طوفان میان طرف تو _بعضی عشقها مثل حضرت آدم اند. فقط خاصیتشون اینه که اولینه _بعضی عشقها مثل حضرت ابراهیم اند. باید توشون همه چیتو قربانی کنی _بعضی عقشها مثل حضرت مسیح اند. آخرش آدم رو به صلیب می کشند _بعضی عشقها مثل حضرت موسی اند. یه خورده که دور بشی جات رو یه گوساله پر می کنه
atal matal jodayiii...aroosakam kojayii...?gave hasan
parisho0n..ye del dare por az khoon...eshgham ke raft
hendest0on....khoonam shode ghabresto0n.. ye eshghe dige
bardar..ye 2nya ghose bardar... esmesho bezar
bachegiii...ta akhare zendegii... hachino vachin tamo0m
shod.... omre manam haro0m shod
اتل متل یک مورچه، قدم میزد تو کوچه، اومد یه کفش ولگرد،پای اونو لگد کرد، مورچه یه پاشکسته، راه نمیره نشسته، با برگی پاشو بسته، نمیتونه کار کنه، دونه ها رو بارکنه، تولونه انبار کنه، مورچه جونم تو ماهی، عیب نداره سیاهی، خوب بشه پات الهی
عاشقی جرم قشنگی است به انکارش مکوش!
یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره . یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم . یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره . یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم
فراموش کردن کسی که دوستش داری ، مثل به خاطر آوردن کسی یه که هرگز نمی شناسیش
بعضی وقت ها اینقدر حواست به خودته و در آرزوهای خودت غرقی که یادت میره یه نفر منتظرته تا . . . . . . . . از دستشویی بیای بیرون
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی
عشق،عشق می آفریند. عشق زندگی می آفریند. زندگی رنج به همراه دارد. رنج دلشوره می آفریند. دلشوره جرات می بخشد. جرات اعتماد به همراه دارد. اعتماد امید می آفریند. امید زندگی می بخشد. زندگی عشق می آفریند. عشق عشق می آفریند.
اگه 1 روز نتونستی گناهه کسی رو ببخشی از بزرگیه گناهه اون نیست از کوچیکیه قلبه تو!
در این حریم شبانه ستم گرفته در این شب خوف و خاکستر که غم گرفته رفیق فروزان روشن رهایی من ستارهها را صدا بزن دلم گرفته
اگر در قلبتان عشق باشد٬ می توانید هر روز معجزه کنید...
زندگی آب راهایی است به نام وفا... میریزد به جویی به نام صفا... میرود به رودی به نام عشق... میرسد به دریایی به نام وداع...
غروب شد....خورشید رفت ....افتابگردان دنبال خورشید می گشت ... ناگهان ستاره ای چشمک زد .. افتابگردان سرش را پایین انداخت اری گلها هرگز خیانت نمی کنند
تا حالا از گرمای خورشید ناراحت شدی ؟!من هیچ وقت ناراحت نمیشم چون تو آتش عشق تو سوختم...
چشم های تو را دوست دارم ... نه به خاطر زیبائیشون ... بلکه به خاطر اینکه چشم های تو هستند...
آنکه میخواهد روزی پریدن آموزد، نخست میباید ایستادن، راه رفتن، دویدن و بالارفتن آموزد. پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند
بهتر است غرورتان را به خاطر کسی که دوستش دارید از دست بدهید،تا اینکه او را به خاطر غرورتان از دست بدهید...
مهمونی یه تو آسمون... خدا می خواد قشنگ ترین فرشته رو انتخاب کنه ولی اون به این جشن نمی رسه ... چون داره این پیغامو می خونه
آنکه هر روز هوس سوختن ما می کرد
کاش امروز بود تماشا می کرد!
گفتی ستاره موندنیست دیدی ستاره هم شکست؟!
عهدی میون ما نبود عهد نبسته هم گسست . . .
اگر بگریم گویند که عاشق است اگر بخندمگویند که دیوانه است
پس می گریم و می خندم که بگویند یک عاشق دیوانه است
اگر کسی را دوست میداری ترکش کن. اگر قسمت تو باشد باز میگردد. اگر هم باز نگشت یعنی به تو تعلق نداشت. پس همان بهتر که رفت
دوست داشتن خیلی بهتر از عشق است. من هیچ گاه دوست داشتن خود را تا بالا ترین قله های عشق پایین نمی اورم به چیزی که گذشت غم نخور ، به آن چیزی که پس از آن آمد لبخند بزن
چه بسیارند کسانی که به هنگام غروب ، از غصه ناپدید شدن آفتاب چنان می گریند که ریزش اشک ها مانع از دیدن ستارگان می شود
روزی تو را محاکمه می کنند
به حبس ابد محکوم میشوی
جرمت مشخص نیست شواهد زیادی هم از جنایت وجود ندارد
فقط اثر انگشتت را روی قلبی یافته اند
میگی گل رو دوست داری ولی میچینیش... میگی بارون رو دوست داری ولی با چتر میری زیرش... میگی پرنده رو دوست داری ولی تو قفس میندازیش... چه جوری میتونم نترسم وقتی میگی دوستم داری؟؟؟
اگه یه روز سراغم رو گرفتی و ازم خبری نشد سری بهم بزن احتمالا بهت احتیاج دارم
هی اس ام اس برو پیش اونی که فکر میکنم. اگه کار داشت مزاحمش نشو. اگه خواب بود آروم ببوسشو برگرد. اگه تو رو خووند بهش بگو که دوسش دارم.!
وقتی کسی رادوست داری، گفتن آسان تراست، شنیدن آسان تراست، بازی کردن آسان تراست، کارکردن آسان تراست. ووقتی که کسی تورا دوست دارد، خندیدن آسان تراست. واگر تنهای تنها باشی، به مرگ فکرکردن ازهمه چیزآسان تراست پزشک اخمو شربت تلخ تجویز میکند
پروانه برای آن که نسوزد، شمع را فوت کرد
تاریکی چشم دیدن خودش را ندارد
همه از مرگ میترسن من از رفیق نامرد
امروز اولین روز از فرصتهای باقیمانده است. هیچ وقت برای یک تصمیم خوب دیر نیست.
فراموشم مکن هرگز / ولی گاهی به یاد آور / رفیقی را که می دانی / نخواهی رفت از یادش
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میزاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیزاشت پلکهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون میریزند
دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشکل است / هر که را این نصیحت میکند بی حوصلست
تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت دعایم کن
عشق را از ماهی بیاموز که چه بی پایان
آب را پر از بوسه های بی پاسخ می کند.
اگر مثل خون توی رگ هام بودی
برای دیدنت روزی هزار بار شاه رگم رو میزدم
تاریکی رو دوست دارم اگه تو کنارم باشی
تنهایی رو دوست دارم اگه تو کنارم باشی
مرگ رو دوست دارم اگه به یادم باشی
تو رو دوست دارم حتی اگه به یادم نباشی
میدونی اس ام اس خالی یعنی چی؟
یعنی به یادتم ولی حرفی واسه گفتن ندارم!
در مکتب ما رسم فراموشی نیست
در مسلک ما عشق هم آغوشی نیست
مهر تو اگر به هستی ما افتاد
هرگز به سرم خیال خاموشی نیست
سه نفر تو قلب من جا دارن:
1-خدا 2-مادرم 3-پدرم
آخی تو نیستی؟........
.
.
.
.
.
.
.
تو ضربان قلب منی!!!
اگه یه روزی فرشته ها بخوان تو رو زودتر ببرن
بهشون میگم که از قدیم ؛
ماهی رو با تنگش میبرن!
سلام ؛ من پستچی هستم با پست سفارشی واستون یه بوس فرستادن
اگه ممکنه لپ تون رو جلو بیارین تحویل بگیرین
یه دوست خوب میگفت: آدما مثل کتابن تا وقتی تموم نشدن جذابن.پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی.چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه...!!
عاشق یک بار دنیا میاد اما سه بار میمیره: 1 – وقتی یارشو با کسی میبینه 2 – وقتی به فهمه اون دوستش نداره 3 – وقتی به فهمه هیچ وقت به اون نمیرسه.
من از این زندگانی دلگیر گشتم .... از این دنیای فانی سیر گشتم ...... جوان میبینم افراد کهنسال ...... خودم بر
عکس مردم پیر گشتم.
با خود عهد کردم که تو را دیدم بگویم از تو دلگیرم ...... ولی باز تو را دیدیم و گفتم بی تو میمیرم
به دلم گفتم که عشق را خلاصه کن گفت: آغاز کسی باش که پایان تو باشد
داشتم بهت فکر میکردم، یه قطره اشک از چشمم اومد، پرسیدم چرا اومدی؟ گفت آخه توی چشمات کسی هست که دیگه اونجا جای من نیست
امروز قلبم درد میکرد. به نظرم یه کمی چاق شدی جات کوچیکه شیطون، مگه نه؟
وقتی که عشق را قسمت کردند پرواز را به تو دادند و قفس را به من.از پشت میله ها آسمان پیدا نیست تا رد پای آبی ات را به نظاره بنشینم
میگویند یک دقیقه طول میکشد تا شخصه خاصی رو بیابی یک ساعت طول میکشد تا او را ستایش کنی یک روز طول میکشد تا دوستش بداری اما یک عمر تا فراموشش کنی
برای خریدن عشق هر کس هرچه داشت آورد، دیوانه هیچ نداشت و گریست، گمان کردند چون هیچ ندارد می گرید، اما هیچکس ندانست که قیمت عشق اشک است ...
خیلی تلخه که ببینی یه آهو اسیر پنجه های یه شیر شده، ولی تلختر اونه که ببینی یه شیر اسیر چشمای یه آهو شده.
دوست دارم شبی را با غمت سر کنم ..... دفتری از اشک چشمهایم تر کنم .... نام آن دفتر کنم دیوان عشق ..... عشق را عنوان آن دفتر کنم
شانه کمتر زن که ترسم تار مویت بشکند ..... تار موی توست اما ریشه ی جان من است
تو پری چهره چنانی که به هنگام وداع ..... حیفم آید که تو را من به خدا بسپارم
دیگه نه زنگ بزن، نه برام اس ام اس بفرست، هیچ کجا سراغمم نگیر، اگه منو دیدی نزدیکم نشو، از من فاصله بگیر، دکتر گفته به گل حساسیت داری
هیچ کس اشکی برای ما نریخت. ... هر که با ما بود از ما می گریخت ..... چند روزی هست حالم دیدنیست ..... حال من از این و آن پرسیدنیست ...... گاه بر روی زمین زل می زنم ...... گاه بر حافظ تفاءل می زنم ...... حافظ دیوانه فالم را گرفت ..... یک غزل آمد که حالم را گرفت ...... ما زیاران چشم یاری داشتیم ...... خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
خوبه دیگه ، تو راحت تو خونه نشستی ولی من تو تعمیرگاه هستم ، میدونی چرا ؟
.
.
.
چون
.
.
.
خرابتم
امروز روز اختراع کبریته ، روزت مبارک آتیش پاره
عشق مثل یک واژه ی گرم و روان جاری می شود درسطرخاموش زندگی نقطه پایانی می
شودبرانتهای خط
از دشمنی تا دوستی یک لبخند از جدایی تا پیوند یک قدم . از توقف تا پیشرفت یک حرکت
از عداوت تا صمیمیت یک گذشت . از شکست تا پیروزی یک شهامت از عقب گرد تا جهش یک
جرات . از نفرت تا علاقه یک محبت از خست تا سخاوت یک همت . از صلح تا جنگ یک جرقه
از آزادی تا زندان یک غفلت
ماهی شده بود باورش, تور اگه بندازن سرش ,میشه عروس ماهیا,شاه ماهی میشه
همسرش,ماهیه باورش نبود ,تور اگه بندازن سرش ,نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش
عاشق هرکس شدم او شد نصیب دیگری *دل به هرکس دادم او هم زد به قلبم خنجری* من سخاوت
دیده ام دل را به هرکس می دهم *شرم دارم پس بگیرم آنچه را بخشیده ام
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه
دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
می دونی اگه خورشید بمیره چی می شه . اونوقت زمین دورتومی گرده . ولی من نمی زارم
چون فقط من باید دورت بگردم
اگر امروز خواستی و نتوانستی ، که معذوری ... ولی اگر روزی توانستی و نخواستی ،
منتظر روزی باش که بخواهی و نتوانی
اگه قرار بود لیلی و مجنون به هم میرسیدن که دیگه نه لیلی لیلی بود نه مجنون مجنون
عشق واسه رسیدن نیست . عشق حسرت رسیدنه
شیشه پنجره را باران شست... از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست؟! می پرد مرغ
نگاهم تا دور ... وای ،باران، باران... پر مرغان نگاهم را شست... سبزی چشم تو،
دریای خیال، پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز... مرغ سبز تمنایم را،
افسوس که قصه مادربزرگ درست بود همیشه یکی بود و یکی نبود
لاک پشت ها هم عاشق میشن ولی تحمل درد عشق براشون راحته چون حداقل عشقشون آروم آروم
ترکشون میکن
میگن یه ماه تو آسمون یه فرشته رو زمین.عزیزم خسته نمیشی دو شیفت کار می کنی
چه زیباست بخاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن و چه تلخ و غم انگیز
است دور از تو بودن برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن ... ای کاش میدانستی
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست ...
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی... آن
وقت است که دیگر عشق نیست...
دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه
دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
گویند غروب جایی است که آسمان زمین را می بوسد امشب برایت غروب میکنم اسمان من
کجایی؟
خنده از لبهایم گریزد" اگر اشک از چشمهایم گریزد" اگر از گریه دریایی بسازم" اگر از
خنده رویایی بسازم" لحظه ای از یاد تو دور نخواهم ماند
نقاشی تو را می کشم ولی به جای رنگ قرمز به قلب فلزی ات ضد زنگ می زنم ! تا از آسیب
اشک هایم در امان باشد!!!
اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش، چون ارزشی نداره، چون کار دل
دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی، اگه
عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعی
فدایت ای گل زیبای هستی
نمی دانم کجا بی من نشستی
قشنگی های دنیایم تو هستی
یگانه گنج فردایم تو هستی
یکی محبت می کنه ، یکی ناز می کنه . اونی که ناز می کنه همیشه محبت می بینه ،
اما اونی که محبت می کنه همیشه تنهای تنهاست ...
به پایان فکر نکن ، اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند ...
بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز ...
موقعی که داری واسه بدست آوردن کسی میدوی آروم بدو چون شاید یکی هم داره واسه بدست
آوردن تو میدوه
زندگی دریاست و ما شیفته آنیم چه در موجهایش چه در گردابهایش
وقتی تو پیروز میشی من با غرور به همه میگم : اون دوست منه !
اما وقتی میبازی کنارت میشینم و میگم : من دوست توام .
وقتی «قدرت عشق» بر «عشق به قدرت» غلبه کند، دنیا طعم صلح را می چشد .
سلام یه کاری دارم که می خام واسم انجام بدی اینجا هوا ابریه امشب ماه معلوم نیست
میشه امشب تو آسمون باشی آخه ماه تر از تو پیدا نکردم.
کاش میشد بر جدایی خشم کرد شاخه های نسترن را با تواضع پخش کرد
کاش میشد خانه ای از مهر ساخت مهربانی را در آن سرمشق کرد
غربت ان نیست که تنهاباشی ،غرق درغصه ی غم ها باشی،غربت ان است که چون قطره اب،
تشنه دیدن دریا باشی
سکوت صدای رسای آفرینش است.گوش بسپار به نغمه دل انگیز شکو فایی یک عشق در لابلای
بوته های سبز و تازه زندگی ...نگاه کن ! جوانه در سکوت می روید و گل در سکوت می
شکفد و تو نیز اینگونه! در غوغای غربت و تنهایی ام با شکوه روییدی...به خانه کوچک
قلبم٬ مهربان٬خوش آمدی
اگر سنگم زنی سنگت ببوسم٬ اگر زهرم دهی زهرت بنوشم٬ اگر غسلم دهی با آب کافور کفن
پاره کنم رویت ببوسم......
ای کاش هیچ وقت عشقی متولد نمی شد که احساسی بمیرد........
شماره کفش تو بگو تا رو پیشونیم بنویسم تا همه بفهمن خاک زیر پاتم
اگر کسی را دوست داشته باشی ،نمی تونی توی چشم های اون زل بزنی... نمی تونی دوریش
را تحمل کنی... نمی تونی بهش بگی که چقدر دوستش داری... نمی تونی بهش بگی چقدر بهش
نیاز داری ... واسه همینه که عاشق ها دیوونه میشن
مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی ، کمی از یادها رفته... خدا هم ترک ما
کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟ که شاید هم به جرم آن
، غریبی و جدایی هست..؟؟؟
یکی بود یکی نبود... زیر این سقف کبود... یه غریبه آشنا! دل و جونمو ربود... این
جوری نیگام نکن !!! گل یاس مهربون... اون غریبه خودتی همیشه پیشم بمون
یادش به خیر روزایی که گل یاست بودم...یادش به خیر قدیما هوشو هواست بودم...حالا
ازم رنجیدی گفتی از من بریدی...دیگه تو قهری با من... جوابمو نمیدی؟؟؟ عاشقت هستم
اگر چه هدفی بیهوده ست دوستت دارم اگر چه سخنه تکراری است
بیا داغ دلم را بیشتر کن
کبوتر بچه ای بی بال وپر کن
دلم را با نگاه خود بسوزان
ولی آتش نشانی را خبر کن
آخر گذشت آن زمان کهنه ی دیدار رفت آن ثانیه های پر هیاهو شکست آن لحظه های زیبا و تو ، چه ساده گذشتی از این همه احساس
نمی دانم تو می خوانی ز چشمم حرفهایم را نمی دانم تو می بینی نگاه بی صدایم را که می گوید بدون مهربانیهای بی حدت... بدون عشق تو، هیچم...
مهربانم، ازین پس هرشب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه غم گرفتار شوی
من پذیرفتم که عشق افسانه است ... این دل درد آشنا دیوانه است می روم شاید فراموشت کنم ... با فراموشی هم آغوشت کنم می روم از رفتن من شاد باش ... از عذاب دیدنم آزادباش گر چه تو تنها تر از ما می روی ... آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را ... تلخی بر خوردهای سرد را
سهراب : گفتی چشمها را باید شست ! شستم ولی..... گفتی جور دیگر باید دید! دیدم ولی..... گفتی زبر باران باید رفت رفتم ولی او نه چشم های خیس و شسته ام را نه نگاه دیگرم را هیچکدام را ندید فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت : دیوانه ی باران ندیده
هر وقت کسی دلتو شکست اونو ببخش چون حتما کسی پیدا میشه که دل اونو هم بشکنه
من نه عاشق بودم نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من ... من خودم بودم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس مِِی ارزد
عشق مثل یک ساعت شنی می ماند همزمان که قلب را پر می کند مغز را خالی می کند
هنر شمشیر اینه که یکی رو دو تا می کنه،بنازم هنر عشقو که دو تا رو یکی می کنه
اگه باهات نیستم برات که هستم/اگه چشمات نیستم نگات که هستم/اگه حرفات نیستم صدات که هستم/اگه خودت نیستم فدات که هستم
زمان! به من آموخت که دست دادن معنی رفاقت نیست.... بوسیدن قول ماندن نیست..... و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست ..... هیچ وقت دل به کسی نبند چون این دنیا این قدر کوچیکه که توش دو تا دل کنار هم جا نمیشه ... اگر هم دل بستی هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا این قدر بزرگه که دیگه پیداش نمی کنی .... هر وقت احساس کردی در اوج قدرتی به حباب فکر کن.... بهتره اهالی رویامونو بدون توقعی ، جواب کنیم نباید حتی رو بهترین کسا توی بدترین جاها ، حساب کنی
هر یک از ما فرشته هایی هستیم که تنها یک بال داریم فقط هنگامی قادر به پروازیم که به یکدیگر بپیوندیم
با تو آسان میشد از دست سیاهی ها گریخت... رو به سوی ظلمت شبهای بیفردا گریخت.... بی تو ای آزادی ای والا کلام.... گر نباشی در میان باید که از دنیا گریخت...
شاید بالهایم را نو کنم ، برای این پرواز. یا شاید بالهای نو درآورم برای به اوج رسیدن.مهم نیست پرستو شدن یا عقاب. مهم پروازاست ، به سوی آسمان"
دلم دل نیست دریا نیست مردابی است که موجی هم سراغش را نمیگیرد... نه میل زیستن دارد نه میمیرد
با هم کنار برکه نشسته بودیم پرسید: برای چه زنده ماندی و زندگی میکنی؟ !!!در حالیکه که از ته دل فریاد میزدم فقط برای تو، گفتم: برای هیچ پرسیدم تو برای چه زنده ماندی و زندگی میکنی؟ پاسخ داد: برای کسی که برای هیچ زنده مانده و زندگی میکند
گویند نیش دوست از نیش عقرب بدتر است پس بزن عقرب که دردش کمتر است
بلندترین ارتفاع ! که باعث مرگ من میشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
افتادن از چشم توست .
یک قطعه قلب 3 در 4 . یک فتوکپی از صفا و صمیمیت .. و یک فیش عشق و علاقه لازم داری تا تمام قلبم رو به نامت بزنم ...
دیروز به دیدنم آمده بودی با یک دسته
گل سرخ نگاهی مهربان ؛ همان نگاهی که
سالها آرزویش را داشتم و تو از من دریغ
میکردی ، گریه کردی و گفتی دلم برایت تنگ
شده است و من فقط نگاهت کردم وقتی
رفتی اشکهایت سنگ قبرم را خیس کرده بود
گفته بودی که چرا محو تماشای منی ؟ آنچنان مات که حتی مژه بر هم نزنی ؟ مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی ...
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد(سال نو پیشاپیش مبارک)
جیرجیرک به خرس گفت:دوستت دارم اما خرس گفت الان وقت خوابمه.خرس به خواب زمستونی رفت و نمیدونست عمر جیرجیرک 3 روزه
هر وقت گلی رو بو کردی هرگز اون رو نگاهش نکن چون اگه نگاهتو به خاطر بسپاره شوق دوباره دیدنت اون رو پرپر می کنه
میدانم پس از مرگم چه خواهد شد نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند
پیداست هنوز شقایق نشدی ... زندانی زندان دقایق نشدی ... وقتی که مرا از دل خود می رانی ... یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی ... زرد است که لبریز حقایق شده است ...تلخ است که با درد موافق شده است ... شاعر نشدی وگر نه می فهمیدی ... پاییز بهاریست که عاشق شده است
روز اول گل سرخی برام اوردی گفتی برای همیشه دوستت دارم روز دوم گل زردی برایم اوردی گفتی دوستت ندارم روز سوم گل سفیدی برایم اوردی و سر قبرم گذاشتی و گفتی منو ببخش فقط یه شوخی بود
افسوس می خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو..............بهار می اید ؟...امدی در سرمای زمستان... به سردی زمستان بودی..... به غم انگیزی شبهای تنهایی..... به خشکی برف ...می روی..... بهار می اید ...به نظر معامله خوبی است....امید ان دارم بهار گلی بر چهره ات بنشاند ...چه امید مبهمی...گردش روزگار خطا ندارد ....زمستان هیچ گاه بهار را نمی بیند...
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست
به شما گفته اند زندگی تاریکی ست و شما از فرط خستگی آنچه را خستگان می گویند تکرار می کنید.و من به شما می گویم که زندگی به راستی تاریکی ست مگر آنکه شوقی باشدو شوق همیشه کور است مگر آن که دانشی باشدو دانش همیشه بیهوده ست مگر آن که کاری باشدو کار همیشه تهی ست مگر آن که مهری باشدو هر گاه که با مهر کار می کنید خود را به خویشتن خویش می بندید و به یکدیگر و به خداوند خود
عشق یعنی عاشق شیدا شدن عشق یعنی گم شدن پیدا شدن عشق یعنی لاله ی پرپر شدن عشق یعنی در رهش بی سر شدن عشق یعنی دائما در اضطراب عشق یعنی تشنگی در شط آب عشق یعنی هفت وادی بی کسی عشق یعنی روز و شب دلواپسی
اتل متل جدایی ... عروسکم کجایی ؟ // گاو حسن پریشون ... یه دل داره پر از خون // عشقم که رفت هندستون ... خونه ام شده قبرستون // یه عشق دیگه بردار ... یه دنیا غصه بردار // اسمشو بذار بچگی ... تا آخر زندگی // هاچین و واچین تموم شد ... عمر منم حروم شد
یادته بهت گفتم که خشت دیوار دلتم اما تو منو شکستی ولی خیالی نیست چون حالا خاک زیر پاتم
آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم/ از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم/تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم/شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم..
نگه داشتن عشق مثل نگه داشتن آب تو دسته فکر می کنی تو دستته اما وقتی دستتو باز می کنی می بینی هیچی ازش نمونده جز خیسی خاطرات
آدما نمیتونن تغییر نکنن ، رابطه ها نمیتونن عوض نشن ، دنیا نمیتونه ثابت بمونه ، ولی یه دوست میتونه تا ابد یه دوست باشه . . .
نشد یک لحظه از یادت جدا دل زهی دل ، آفرین دل ، مرحبا دل ز دستش یک دم آسایش ندارم نمی دانم چه باید کرد با دل ؟ هزاران بار منعش کردم از عشق مگر برگشت از راه خطا دل؟ به چشمانت مرا دل مبتلا کرد فلاکت دل ، مصیبت دل ،بلا دل از این دل داد من بستان خدایا ز دستش تا به کی گویم خدا ، دل
پسر نگاهی به دختر کرد و گفت حالا که کنار ساحل هستیم بیا یه آرزوی قشنگ بکنیم دختر با بی میلی قبول کرد پسر چشماشو بست و گفت کاشکی تا آخر دنیا عاشق هم بمونیم ... بعد به دختر گفت حالا تو آرزوتو بگو دختر چشماشو بست و خیلی بی تفاوت گفت کاشکی همین الان دنیا تموم بشه ... وقتی چشماشو باز کرد پسر رو ندید فقط چند تا حباب رو آب دید
موقعی که داری واسه بدست آوردن کسی میدوی آروم بدو چون شاید یکی هم داره واسه بدست آوردن تو میدوه
زندگی زیباست زشتیهای آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان میگذرد... آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
یادته بهت گفتم که خشت دیوار دلتم، تو هم منو شکستی ولی اشکالی نداره، حالا خاک زیر پاتم
من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام....من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دلخود من به عشق پوچ توخندیده ام
چه کردی با خودت زیباشدی یار درون خفته راکردی توبیدار گرفتی دست من بردی به گلشن نمودی نرگس گیلاس طرّار
عشق با روح شقایق زیباست عشق با حسرت عاشق زیباست عشق با نبض دقایق زیباست عشق با حسرت دیدار تو بودن زیباست